خواب یا رویا

وقتی به هوش اومدم دیدم کنار رودخونه هستم؛ 

اصلا یادم نبود چطوری اومدم اونجا یا اونجا چیکار میکردم، حتی نمیدونستم اونجا کجا هست!

فقط یادم میومد که قبل از بیهوش شدنم توی خونه بودم، حتما بقیه نگرانم شدن، شاید هم نشدن!

مسلما وقتی کسی و نداشته باشی هیچکس هم نگرانت نمیشه.

وقتی اون غروب زیبا رو دیدم دیگه برام مهم نبود اونجا چیکار میکنم یا اصلا چطوری اومدم اونجا،

همینطور ایستاده بودم و به پل روبرو و اون غروب زیبا زل زده بودم.

مکان خیلی عجیبی بود، اصلا نمیدونستم باید کجا برم، هیچکس بجز من اونجا نبود

انگار که وسط بیابون رها شده بودم!

[در این لحظه نگارنده هنگ میکنه و نمیدونه چی بنویسه در نتیجه آب میبندیم توش بره!]

وقتی که حواسم و بیشتر جمع کردم فهمیدم یه صداهای عجیبی از پشت سرم میاد،

برگشتم و به جنگل چشم دوختم، یه نوری از توی جنگل دیدم؛

جای خیلی عجیبی بود، میخواستم برم و ببینم نور از کجا میاد ولی خیلی میترسیدم

هوا دیگه کاملا تاریک شده بود.
سایه‌های عجیبی از توی جنگل حرکت میکرد و من هر لحظه بیشتر از قبل میترسیدم.
داشتم کم کم وارد جنگل میشدم، از ترس نمیتونستم قدم بردارم
همش به منظره غروب و پل زیبا فکر میکردم، ولی الان دیگه بجای زیبایی فقط
منظره‌ای وهم‌آلود و ترسناک بود.
هر چی جلوتر میرفتم شدت نور و صداهای عجیب بیشتر میشد
ولی در عین حال همه‌جا تاریک میشد و سایه‌ها ترسناک‌تر میشدن.
صداها بیشتر شبیه پچ‌پچ بودن ولی اصلا واضح نبودن.
همینطور داشتم جلو میرفتم که ناگهان صدای مهیبی اومد و نور همه‌ی فضا رو پر کرد...
...
[در اینجا داستن هم میتونه ادامه داشته باشه هم نداشته باشه، تصمیم با شماست]

...
ناگهان از خواب پریدم، گیج بودم و هیچی یادم نمیومد فقط صداهای عجیبی توی گوشم میپیچید.
از تخت اومدم پایین و رفتم به سمت توالت اما وسط راه یه نوری از توی آشپزخونه دیدم؛
ترسیده بودم، خیلی آروم به سمت آشپزخونه رفتم...
تازه یادم افتاد که دیشب چراغ آشپزخونه رو خاموش نکرده بودم!
خسته و بیحال رفتم چراغ و خاموش کردم و مسیرم رو به سمت توالت تغییر دادم.
تو فکر اون مکان عجیب بود...
وقتی به خودم اومدم متوجه شدم که تقریبا یه ساعت میشه که توی توالت داشتم فکر میکردم!
رفتم به سمت اتاقم و دوباره خوابیدم به امید اینکه به اون مکان عجیب برم،
اما دیگه هیچوقت خوابم نبرد...
[الان باید بگم کلاغه به خونش نرسید؟ خو غلط کرد میخواست تاکسی بگیره زود برسه!]