تاريكی


همه ما یه بخش تاریکی درونمون داریم و این غیرقابل انکاره، حتی پاک ترین قلب‌ها هم به سمت تاریکی کشیده میشن...
بیشترمون باهاش کنار میایم و حتی براش اسم هم انتخاب میکنیم؛ مثل شیطان درون! اما واقعیت اینه که چیزی به اسم شیطان وجود نداره.
این ما انسان‌ها هستیم که شیطان و خلق میکنیم تا کارهای بد و گناهانمون رو بندازیم گردنش و بگیم تقصیر ما نبود و شیطان گولمون زد و ...
چون این کار همیشگیمونه که برای اشتباهاتمون مقصر پیدا کنیم و توجیهشون کنیم و از زیر بار مسئولیت‎ها و وظایفمون شونه خالی کنیم، چون از این کار لذت میبریم، چون ما رقت انگیز هستیم...
بعضی‌ها اجازه میدن این تاریکی تمام وجودشون رو فرا بگیره و بشه بخشی از شخصیتشون و تمام رفتار و اعمالشون رو در دست بگیره (شخصا این دسته رو دوست دارم چون با خودشون روراست هستند!)، اما بعضی از ما تمام عمرمون رو صرف مبارزه با درون خودمون میکنیم. ممکنه موفق بشیم یا نشیم!
ولی نکته مهم اینه که هرچی بیشتر تلاش کنیم بیشتر ضعیف میشیم، اگه بیشترین موفقیت و داشته باشیم و حتی اگه بتونیم کنترل همه چیز و به دست بگیریم با کوچکترین ضربه روحی میتونیم داغون بشیم و اون وقته که تاریکی دوباره خودش و نشون میده و تمام وجودمون رو فرامیگیره و دیگه رهایی ازش خیلی سخت میشه...
شاید به جای مبارزه با بخشی از خودمون بهتر باشه قبولش کنیم و بتونیم کنترلش کنیم، هیچوقت سرکوب چیزی نمیتونه بهترین راه حل باشه.

اما بعضی وقتا هم هیچ راه نجاتی نیست، فقط باید احساساتت رو خاموش کنی و غرق در سایه ها بشی...



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

اعدام و تاثیرات آن بر جامعه

خواب یا رویا

Leon the Professional